PEIMAN
ما از تبار کوروش و فرزند جمشیدیم/ پیروز بی برده . بت نپرستیدیم
 
 

او را مهم ترین ستاره سینمای ایران در دهه 80 می‌دانند؛ کسی که همه ویژگی ها برای دیده شدن و جلب نظر را داشته و دارد. با این حال، خصومت دیرینه خواص و عوام باعث شده گلزار از طرف مخاطبان جدی تر، به عنوان هنرمند به رسمیت شناخته نشود. او را ستاره ای خوش چهره و جذاب می‌دانند که تهیه کنندگان به هر قیمت می‌خواهند از حضورش بهره ببرند و گیشه را فتح کنند. همیشه آغاز مهم بوده است. فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد و گیتاریست سابق گروه آریان را ایرج قادری به سینما آورد.

شاید اگر کاشف او مسعود کیمیایی یا داریوش مهرجوی بود، اکنون قضاوت ها طور دیگری رقم می‌خورد اما قادری با نبوغ همیشگی اش در حوزه سینمای عامه پسند، این مهر را روی پیشانی گلزار زد. «سام و نرگس» شروع محمدرضا گلزار – با آنطور که هواداران و دوستانش می‌گویند؛ رضا گلزار – در سینما بود. او در سال 79 مقابل دوربین رفت اما فیلم که از مجموعه ای از آثار قبلی ایرج قادری وام گرفته بود، تا دو سال بعد روی پرده نرفت.

در این مدت او با گروه آریان به عنوان اولین گروه محبوب موسیقی پاپ بعد از انقلاب شهرت کسب کرده بود. شاید به همین دلیل بود که اهل سینما به سمت او هجوم بردند. نخستین فیلم او نوروز 81 اکران شد. درحالی که او در چهار فیلم بازی کرده بود. گلزار احتمالا نخستین ستاره ایرانی است که چهار تهیه کننده بی آنکه حاصل کارشان دیده شود، او را انتخاب کرده بودند.

پرده اول؛ شام آخر


دومین فیلم محمدرضا گلزار پیش از سایر فیلم ها دیده شد. «شام آخر» در جشنواره بیستم فجر (زمستان 80) به نمایش درآمد و از فروردین 81 هم اکران عمومی‌شد. گلزار نقش دانشجویی را بازی می‌کرد که عاشق استادش و مادر نامزدش می‌شد. فیلم البته درباره آن مادر و انتخابش بود اما حضور گلزار می‌توانست تماشاگران را قانع کند که کتایون ریاحی در نقش استاد و مادر، عاقبت تسلیم وسوسه می‌شود. با این حال بازی گلزار نقطه ضعف بزرگ فیلم خوانده شد. کمتر کسی عشق را در بازی او تشخیص داد و هر قدر ریاحی در نمایش عشق در میانسالی موفق بود، گلزار موفقیتی نداشت. حتی فریدون جیرانی به عنوان کارگردان بازی او را به عنوان نقطه ضعف پذیرفت اما شام آخر فیلم پرسروصدایی بود و شروع خوبی برای ستاره سال های بعد به شمار می‌آمد.
پرده دوم؛ بوتیک


ستاره تازه کشف شده طی سه سال در 9 فیلم بازی کرد اما چندان جدی گرفته نمی‌شد تا اینکه در بهمن 1382 «بوتیک» ساخته اول حمید نعمت الله در جشنواره فجر به نمایش درآمد. گلزار در نقش جهانگیر، مرد جوانی که سعی می‌کرد در شرایط سخت آدم سالمی‌باقی بماند، باعث شگفتی شد. هیات انتخاب در کمال بدسلیقگی، فیلم را به بخش مسابقه راه نداده بود اما بوتیک بی شک یکی از کشف های جشنواره بود. زیبایی چهره گلزار در این فیلم کمی‌ دستخوش تغییر شده بود. او با ته ریش و لباس های ساده یک جوان که همراه با دوستانش در خانه ای مجردی در جنوب شهر زندگی می‌کرد، نشان چندانی از ستاره خوش پوش و فوتو مدل آن روزها نداشت. در عوض حضور او در قالب شخصیتی که وجهی مسیحایی داشت و در پایان اسیر تراژدی می‌شد، به شدت باورپذیر بود. این نقش آفرینی البته بعدها دیگر تکرار نشد.

پرده سوم؛ کما



فعالیت گلزار حدود یک سال به دلایل غیرسینمایی ممنوع شد. اینگونه بود که حسین فرحبخش از فرصت استفاده کرد و او را با دستمزدی کمتر برای «کما» استخدام کرد و در عوض قول داد مشکل او را حل کند. این وعده محقق شد و کما رقیب بوتیک در اکران نوروز 83 بود. فیلمنامه پیمان معادی که آن روزها نویسنده فیلم های عامه پسند بود. از یک فرمول موفق استفاده می‌کرد و آرش معیریان هم در دومین تجربه کارگردانی خود بدون حشو و زوائد، داستان جذابی را به تصویر کشیده بود. موفقیت عجیب کما در گیشه نه تنها نقطه عطف کارنامه گلزار به عنوان ستاره شد، بلکه الگویی برای سینمای ایران در ساخت کمدی – رمانتیک های پاستوریزه آماده کرد. عده ای معتقدند دلیل اصلی موفقیت کما نه در داستان ساده و بی لکنت اش، بلکه سکانس رقص دونفره گلزار و حیایی است.
پرده چهارم؛ آتش بس

عنوان نخستین فیلم میلیاردی سینمای ایران هم به نام محمد گلزار – و البته مهناز افشار – خورد. این کمدی تهمینه میلانی بعد از فیلم های جدی و شبه فمینیستی اش هرچند طبق معمول بحث لزوم برابری حقوق زن و مرد را در خود داشت اما آنچه برای سینماروها جذابیت داشت، رو کم کنی زوج جوانی بود که می‌کوشیدند برتری خود را بر دیگری ثابت کنند و به سنت کمدی – رمانتیک ها در انتها متوجه می‌شدند، عشق مهم ترین عمل نزدیکی و تفاهم آدم هاست. این نخستین بار بود که گلزار در صحنه های دونفره و پینگ پنگ کلامی‌ با بازیگر نقش مقابل، نشان می‌داد تجربه بازی در بیش از 10 فیلم، بیهوده نبوده است، مشکل بیان او برطرف شده بود و تماشاگر او را در قالب مردی امروزی و ظاهرا مدرن که به شدت سنتی فکر می‌کند و می‌تواند به کوچک ترین کنش های همسرش حسادت کند، باور می‌کرد. آتش بس نقش مهمی‌ در تثبیت گلزار و افشار به عنوان مهم ترین ستاره های سینمای ایران در نیمه دوم دهه 80 داشت.

پرده پنجم؛ توفیق اجباری


گلزار یک بار در «شام عروسی» (1384) در قالب حضوری افتخاری در نقش خودش ظاهر شده بود. اما در «توفیق اجباری» که یکی از موفق ترین فیلم های کارنامه اوست، نقش محمدرضا گلزاری را بازی کرد که از یک سو با زندگی حرفه ای و تبعاتش درگیر است و از سوی دیگر مشکلات خانوادگی با همسرش او را درگیر کرده است. این کمدی – رمانتیک هم البته با پایان خوش همراه بود. به علاوه حضور رضا عطاران در قالب نقش مکمل جذابیت فیلم را دوچندان کرده بود.

پرده ششم؛ شیش و بش



بعد از یک سال و چند ماه غیبت، در «شیش و بش» تصویر جدیدی از محمدرضا گلزار دیده شد. آخرین فیلم او قبل از این، «دموکراسی تو روز روشن» بود. او در «شیش و بش» نه تنها بازیگر که یکی از نویسندگان فیلمنامه بود. این فیلم حاصل پیگیری های خودش بود و می‌توان گفت نقش اش فراتر از بازیگر و فیلمنامه نویس هم بوده است. «شیش و بش» یکی از فیلم های میلیاردی اکران 90 شد و نشان داد گلزار در تشخیص ذائقه تماشاگران متبحر شده است. به خصوص که دو فیلم دیگر با همین ایده طی دو سال اخیر اکران شده بودند و ساخت و اکران فیلم بعد از «نیش زنبور» و «سن پطرزبورگ» ریسک بزرگ بود.

پرده هفتم؛ در امتداد شهر



این سومین بار است که محمدرضا گلزار نقش خودش را روی پرده سینما بازی می‌کند. این بار گلزاری خسته از شهرت و اسیر مدیر برنامه سطحی نگر و دلال مسلک به شکل ناگهانی اسیر یک گروگان گیری می‌شود و حتی شهرت او نمی‌تواند از فاجعه جلوگیری کند. این فیلم در جشنواره سال گذشته با نام «شش نفر زیر باران» برای نخستینبار به نمایش درآمد. با تغییر تدوین و نام و اضافه شدن صحنه های جدید و حذف شدن سکانس های دیگر، نقش گلزار در فیلم بیشتر شده تا امکان موفقیت فیلم بالا برود. با این حال در امتداد شهر به دلیل فصل بد اکران و مشکلات خود فیلم، در کارنامه گلزار اثر موفقی نیست اما حضور مداوم او روی پرده را به آستانه سه ماه نزدیک می‌کند.




منبع: روزنامه هفت صبح



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده : پیمان

تولید تخم نادر مستطیل شکلی در شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام ساکنان این منطقه را متعجب کرده است. به گزارش سه نسل به نقل از فارس، در یکی از روستاهای چمکبود شهرستان آبدانان در یک پدیده عجیب و نادر یک مرغ محلی تخم هایی با اشکال و اندازه های متفاوت می گذارد. صاحب این مرغ در ایلام اظهار داشت: این مرغ محلی از یک ماه گذشته مبادرت به گذاشتن تخم هایی با اشکال مختلف و ابعاد مختلف کرده است. ناهید عزیزی افزود: حدود یک سال است که این از این مرغ محلی نگهدای و مواظبت کرده اما این اتفاق نادر از یک ماه گذشته روی داده است. وی ادامه داد: غذا و خوراک و حتی محل نگهداری این مرغ با دیگر مرغ های دیگر تفاوت ندارد اما این مرغ اقدام به گذاشتن تخم هایی با اشکال مختلف می کند. این شهروند روستای چمکبود آبدانان اضافه کرد: این مرغ روزانه یک عدد تخم مرغ بدون زرده در ابعاد و اوزان مختلف با اشکال، گرد، مستطیل، هلالی، بیضی و شیاردار می گذارد. مسئول اداره دامپزشکی شهرستان آبدانان نیز در این ارتباط گفت: این مرغ خانگی دچار بیماری لاعلاجی شده است. اسد درویشی در گفت وگو با خبرنگار فارس در ایلام اظهار داشت:این مرغ دچار عارضه اختلال در تخمدان شده که با توجه به نادر بودن، غیرقابل درمان است. وی ادامه داد: تخم های این مرغ محلی با توجه به احتمال مسموم بودن، غیر قابل استفاده برای انسان است.



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 15:11 ::  نويسنده : پیمان

عکسی متفاوت از یک دانشجوی دختر که برای کسب درآمد و تامین هزینه های دانشگاه اقدام به واکس زدن میکند. ( افغانستان)






دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 15:11 ::  نويسنده : پیمان

ایسنا:


خودكار از جمله نوشت افزارهايي است كه شايد هيچ يك از افراد جامعه از نياز
به آن مبرا نباشند. با اين وجود عليرغم مهيا بودن بازاري وسيع براي اين
كالا، توليد داخلي در اين زمينه تقريبا به صفر رسيده است.

خودكار
بيك شايد تنها نمونه خودكارهاي ايراني باشد كه به واسطه فعاليت چندين و چند
ساله در ميان جمعيت كشور جاي خود را باز كرده بود. در حال حاضر توليدات
اين برند در بازارها ناياب شده و گفته مي‌شود كه از دو سال پيش تاكنون اين
كارخانه تعطيل است.

بیک

اميرالله
صفري كه از فعالان عرصه لوازم التحرير بوده و سال‌هاست در اين زمينه
فعاليت دارد، درباره وضعيت اين روزهاي بازار لوازم التحرير و به ويژه
خودكار مي‌گويد: در حال حاضر حدود 90درصد از خودكارهاي بازار هندي يا چيني
هستند. حتي نمونه‌هاي معدودي هم كه ممكن است به اسم ايراني عرضه شوند، تنها
در ايران بسته بندي مي‌شوند و مهمترين بخش توليد آن‌ها در كشورهاي ديگر
صورت مي‌گيرد.

گفته مي‌شود كه عمده‌‌ترين واردكنندگاه خودكار به ايران كشورهاي هند، چين، آلمان، ژاپن و مالزي هستند.

صفري
درباره قيمت اين نمونه‌ها گفت: معمولا ارزان قيمت‌ترين خودكارها كه بيشتر
هم مورد استفاده قرار مي‌گيرند، متعلق به كشورهاي چين و هند هستند و
نمونه‌هاي ژاپني و آلماني معمولا قيمت‌هايي به مراتب بالاتر دارند.

وي
ادامه داد: البته در چند ماه گذشته تمام نمونه‌ها حدود 100 درصد افزايش
قيمت داشته‌اند و در شرايطي كه سالانه 20 درصد به قيمت اين اجناس اضافه
مي‌شد، اكنون خودكاري كه سال قبل 800 تومان قيمت داشت به حدود 1500 تومان
رسيده است. مشاهدات قيمت انواع خودكارهاي موجود در بازار رقمي بين 100 تا
حتي سه هزار تومان است.

هنوز هم سراغ بيك را مي‌گيرند

اما
اين فعال بازار لوازم التحرير در ادامه صحبت‌هاي خود گفت: اگر بخواهيم از
نظر كيفي بررسي كنيم، شايد خودكار بيك هنوز هم از بسياري نمونه‌هاي هندي با
كيفيت‌تر باشد، چرا كه نمونه‌هاي هندي و چيني اغلب جوهر پس مي‌دهند.

وي
ادامه داد: جالب است كه پس از دو سال هنوز هم در موارد متعدد برخي مشتريان
سراغ خودكار بيك را مي‌گيرند و بسياري از مواقع از كيفيت نمونه‌هاي چيني و
هندي گلايه دارند و گاه از روان نبودن آن ‌ها، خشك شدن آن ها يا پس دادن
جوهرشان مي‌گويند.

به گفته او شايد چند سال پيش چند نمونه خودكار
بيشتر در بازار وجود نداشت، اما اكنون هر كارخانه حدود ده‌ها مدل توليدات
دارد و آن قدر انواع خودكارها متنوع شده كه حتي ارائه توضيح درباره آن‌ها
براي خود ما هم مشكل است.



دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : پیمان

یادتونه، سرزمین لی لی پوت ها، شهری که آدم های کوتاه قد کوتوله در آن زندگی می کردند و ناخدا گالیور که در یک سفر دریایی کشتی توفان زده اش می شکند وامواج او را بی هوش به ساحل جزیره ای می برند. او وقتی که به هوش آمد و این طرف و آن طرف را نگاه کرد، کلی آدم کوچولو را اطرافش دید که دست و پاهایش را بسته بودند.
سفرهای گالیور را می گویم، نوشته جاناتان سویفت.یکی از آثار ماندگار کلاسیک برجسته دنیا که برخی از ما آن راخوانده ایم و فیلم ها و کارتون های بسیاری براساس آن تهیه شده است. حال تصور کنید این ادم کوچولو ها وجود دارند!
تصور نکنید واقعا وجود دارند این واقعیت برای ما هم غیر قابل باور بود تا اینکه یکی از آن ها را از نزدیک دیدیم !
عکسی که مشاهده می کنید یکی از همین آدم کوچولو هاست و جالب است بدانید که صاحبش ادعا می کند زنده یکی از همین آدم کوچولو ها را هم در اختیار دارد

نکته ی جالب ماجرا جایی است که مسئولین امر هم از این موضوع آگاهند و عکس العمل خاصی نشان نمی دهند !
اگر چه تا کنون وجود آدم کوتوله ها در حد یک افسانه و یا شایعه باقی مانده بود، اما در شرق استان کرمان در شهر شهداد، شهری تاریخی از زیر خاک بیرون آورده شده که به دلیل ساختار کوچه ها و خانه های آن و کوچک بودنشان به شهر کوتوله ها شهرت یافته است. شهری که قدمت آن به ۵ هزار سال پیش برمی گردد. هر چند تا به حال کسی در این منطقه آدم کوتوله ها را به چشم خود ندیده و اطلاعات چندانی از ساکنان این شهر توسط باستانشناسان به دست نیامده است،اما وجود شهر کوتوله ها در شهداد وقایعو افسانه های مختلفی را در پی داشته است. نکته قابل توجه درخصوص این شهر نوع معماری عجیب خانه ها و کوچه های آن می باشد .به طوری که دیوارها، سقف، تنور، طاقچه ها و تمام اجزاء خانه های آن برای افرادی ساخته شده که از قامت بسیار کوتاهی برخوردار باشند، به همین دلیل شهر شهداد به شهر کوتوله ها شهرت یافته است. با این حال بر سر اینکه آیا واقعا این شهر کوتوله ها می باشد یا نه اختلاف نظر هایی وجود دارد.برخی از مردم محلی وکارشناسان عقیده دارند که به دلیل ساختار کوچک بناهای آن، این شهر باید برای انسان هایی ساخته شده باشد که دارای قامتی بسیار کوتاه بوده اند، زیرا دیوارها و تمامی بناهای این شهر بسیار کوتاه هستند. از سوی دیگر برخی باستانشناسان نیز با رد این مسئله آن را افسانه پنداری می دانند و می گویند که این شهر به مرور زمان وبراثرفرسایش کوچک شده و دیوارها ی آن به این دلیل کوتاه شده اند.
آخرین بررسی ها و کاوش های باستانشناسی در محوطه باستانی شهداد نشان می دهد که ساکنان این محوطه شهر باستانی شهداد را به علت خشکسالی و با امید بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که دیگر به این محوطه باز نگشته اند



 


اغلب ما به محض شنیدن نام فیس بوک به یاد مارک زاکربرگ بنیانگذار میلیاردر آن می افتیم و فکر می کنیم، هر آنچه فیس بوک دارد، متعلق به این جوان 27 ساله است... اما پشت سر موفقيت های اين شركت نابغه های ديگری وجود دارند...

1. برت تیلور

 
برنامه های گوناگون فیس بوک می توانند روی 400 میلیون گوشی همراه نصب شوند، اما با این حال فیس بوک همواره زیر بار دین شرکت های سازنده تلفن همراه و البته سیستم های عاملی است که این شرکت ها می سازند.
اما فیس بوکی ها برای حل این مشکل بیکار ننشسته اند و در حال کار کردن روی پروژه ساخت گوشی تلفن همراه مخصوص خودشان هستند.
برت تیلور، مسوول ارشد فناوری پیشین فیس بوک، رهبری این پروژه را بر عهده دارد.

2. کریس کوکس


 
شخصیت محبوب مدیرعامل فعلی فیس بوک ازجمله افراد تاثیرگذار در این شبکه اجتماعی به حساب می آید. وی که تجربه مدیریت بخش نیوز فید و قسمت منابع انسانی فیس بوک را دارد، چون به خوبی به خواسته های زاکربرگ پی برده است، یکی از افراد مورد اعتماد مدیرعامل جوان به شمار می رود.


3. سم لزین




پروفایل فیس بوک تمامی کاربران، محصول خلاقیت و فکر این جوان است که از او به عنوان گوش زاکربرگ یاد می کنند. وی در حال حاضر مسوولیت یکی از مهمترین صفحات فیس بوک یعنی صفحه کاربر را به عهده دارد.
طرح تازه پروفایل های فیس بوک یعنی تایم لاین هم از جمله کارهایی است که وی نقش عمده ای در آن داشته است.

4. دریک استوپ




از جمله محبوبترین بخش های شبکه اجتماعی فیس بوک که مورد توجه همه کاربران است، بخش به اشتراک گذاری عکس ها است که دریک استوپ اداره آن را بر عهده دارد.
کاربران فیس بوک روزانه به طور متوسط بیش از 250 میلیون عکس را روی این شبکه اجتماعی آپلود کرده و به اشتراک می گذارند و همین آمار نشان از مسوولیت سخت استوپ دارد.
 
 
 
5. الیوت اسکریچ


هر آنچه مرتبط با حریم خصوصی در فیس بوک است به این فرد بازمی گردد و او به عنوان رئیس سیاستگذاری های کلی فیس بوک بارها بر سر حریم خصوصی و تعیین حد و مرز برای به اشتراک گذاری همه چیز در فیس بوک چه با زبان خوش و چه با فریاد سخن گفته است


6. کارولین اورسون



این خانم را می توان یکی از مسوولان کاهش سود آگهی ها در فیس بوک دانست. البته 42% افزایش در فروش کالاها و نیز 18% افزایش نرخ آگهی ها هم از کارهای خوب رئیس بخش آگهی های شبکه اجتماعی فیس بوک است.


7. سین ریان



مسوولیت اداره بازی هایی که کاربران فیس بوک از انجام آن در این شبکه اجتماغی لذت می برند و فیس بوک 30% درآمد خود را مدیون ارائه آنهاست، به عهده ریان است.
وی ارتباط فیس بوک را با شرکت های ارائه کننده بازی ها حفظ می کند تا این منبع درآمدی مهم فیس بوک از میان نرود.


8. سرکان پیانتنو

 


 
وی در حال راه اندازی یک تیم مهندسی قوی و مهم برای فیس بوک در نیویورک آمریکاست. این تیم پشتیبانی برای حفاظت فیس بوک از هرگونه آسیبی برنامه ریزی شده و نقش مهمی در سرزنده نگه داشتن این شبکه اجتماعی دارد.

 

 



شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, :: 13:49 ::  نويسنده : پیمان


 
برترین ها: ولوو YCC  که برگرفته از Your Concept Car و به معنی "ماشین مفهومی شما" نامگذاری شده،اولین اتومبیلی هست که منحصرا به سفارش زنان و برای زنان در شرکت ولوو ساخته شده است.
 



و اما برخی از ویژگیهای این خودرو:
 
1. هیچ راهی برای دسترسی راننده (خانوم ها) به موتور و قسمتهای حساس وجود نداره یعنی کاپوت ماشین باز نمیشه.

علتش اینه که این ماشین فقط در هر 50.000 کیلومتر نیاز به تعویض روغن داره و در صورت نیاز به هر نوع سرویس خودش توسط فرستنده بی سیم به نزدیکترین تعمیرگاه مجاز خبر میده !
 
2. با لاستیک پنچر قادر به ادامه حرکت هست یعنی راننده نیازی به توقف و تعویض لاستیک نداره !
 

 
3. راننده فقط میتونه به ماشین بنزین بزنه یا آب شیشه شور رو پر کنه. ضمنا در باک و مخزن شیشه شور طراحی خاصی داره که با بیرون کشیدن سرشلینگی خودبخود بسته میشه !
 
4. قبل از اینکه راننده بخواد پارک کنه سیستم هوشمند تشخیص میده آیا اصلا جای کافی برای پارک هست یا نه و در صورت وجود به راننده برای پارک کمک میکنه !
 

 
5. چون خانوم ها معمولا اونقدر خرید میکنن که دستهاشون کاملا پره و برای بازکردن در بخصوص در مواقع بارندگی دچار مشکل میشن سیستم درها طوری طراحی شده که با رسیدن راننده کنار ماشین خودبخود نزدیکترین در باز میشه !
 
6. کاپوت جلو و گلگیرها و قوس سقف طوری طراحی شده که راننده بتونه جلو و عقب واقعی رو درک کنه !
 

 
7. پدالها در صورت تصادف جمع میشن تا صدمه ای به پای راننده وارد نشه !
 
8. فرمان و صندلی و پدالها و پنل جلو با راننده بصورت خودکار تطبیق داده میشه !
 
9. چون خانوم ها مرتبا تمایل به تغییر دکوراسیون و مبلمان خونه دارن برای راحتی کارشون روکش صندلیها و کلا تودوزی براحتی قابل تعویض است !








پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 9:3 ::  نويسنده : پیمان

گروه گل یاس

همينطور كه پيك نوروزی پسرم رو برگ ميزدم ، يه جدول  ديدم
كه برای راحتی دانش آموزان تعدادی از حروف آن را در جدول قرار داده بودند
باورم نميشد كه آموزش  مسائل جنسی رو از اين سن شروع كرده باشن



گروه گل یاس

 

 


وقتی پسرم با خوشحالی گفت كه جدول را حل كرده
با تعجب به آن نگاه كردم و از خودم خجالت كشيدم :"> blushing:"> blushing:"> blushing:"> blushing#:-S whew!

گروه گل یاس
 
آيا شما هم مثل من فكر ميكرديد ؟   :D big grin:D big grin:D big grin



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 9:2 ::  نويسنده : پیمان

 

درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند.


گاندی


 



دردنامه پرستو صالحی؛ جناب سلحشور، اگر شرف دارید این نوشته‌ها را نیز منتشر کنید!

پرستو صالحی با انتشار متنی در فیس‌بوک شخصی خود، از درد و دل‌ها و اعتراضات خود نوشت. متن نوشته شده توسط خانم صالحی به شرح ذیل می‌باشد:

ترجیح دادم با گفتن این حرف‌ها خودم تیر خلاص خودم رو به خودم بزنم.

اسمشو گذاشتم جنبش زرد = بیزاری جستن از هرآنچه و هرآنکه نباید باشد و هست.

مخاطبم رسانه‌ها و سایت‌های رسمی است و البته جناب سلحشور اگر فیس بوک مباح شده و به سخنان نوشته شده در آن می‌شود استناد کرد، اگر شرف دارید اینهایی رو که الان می‌نویسم هم منتشر کنید. من از فسادی حرف زدم و گلایه کردم که در تمام اصناف کشور هست و حرفم حق بود آدم‌های فاسد در هر صنفی باید شناسایی و حذف بشن این در تمام دنیا مرسومه حتی تو هالیوود...

حالا از مسئولین می‌خوام گلایه کنم...
دهم خرداد سال ۱۳۸۴تشخیص مصلحت نظام دیدار جمع کثیری از هنرمندان با آقای هاشمی رفسنجانی، انتخاب نهم:
آمدند گفتند خانوم صالحی فرمودند تو بانوان هنرمند شما صحبت کنید. گفتم چرا من؟ گفتند قرار نیست رسانه‌ای بشود و آزادی بیان دارید گفتم هرچه باداباد و یا علی

گفتم: من پرستو صالحی به عنوان یک شهروند صحبت می‌کنم نه یک بازیگر یک شاعر آمریکایی می‌گه اگر نمی‌تونی خبرهای خوب بیاری بهتره هیچ خبری نیاری... به نظر من اگر کسی در مسئولیت خود نتواند به حرفی که می‌زند و به وعده‌هایی که می‌دهد عمل کند‌‌ همان بهتر که هیچ حرفی نزند! ۲۶ سال سختی و جنگ و فشار‌های اقتصادی و... باعث شده مردم بی‌دلیل به هم دروغ بگویند این دروغ‌ها، دروغ‌های بی‌دلیل است چرا که نه برای از دست ندادن چیزی ست، نه برای به دست آوردن چیزی!!!

گفتم: من برای مرحوم محمد علی فردین گریه کردم به کدام گناه نکرده باید حذف می‌شد؟! حق او و امثال ایشان سال‌ها خانه نشینی نبود. گفتم: هنرمند خوب کشورم آقای بهمن مفید در سالن حضور دارند ته سالن نشسته‌اند، تن‌ها... به همراه خانوم شیلا خداداد پیش ایشان رفتم و می‌گویم استاد شما پیشکسوت ما هستید تشریف بیاورید ردیف جلو، ایشان گفتند تا همینجا هم که راه دادند خیلی ست. دلم به درد آمد آخر ما به تبار مفید بدهکاریم در حالی که هنوز خاکس‌تر استاد بیژن مفید در خارج از ایران امانی دفن است. گفتم من تقاضا می‌کنم اجازه بدهید اجساد هنرمندانی که خارج از ایران دفن شده‌اند به ایران برگردانده شوند گفتم و گفتم و گفتم...

دو ماه بعد سریال ارث بابام رو بازی می‌کردم که احضار شدم وارد اتاق شدم تمام روزنامه‌هایی که صحبت‌های اون روز منو چاپ کرده بودند روی میز بود. بعد از ۳ ساعتی تهدید و تحقیر فرمودند خوشحال نشو ممنوع کارت نمی‌کنیم که قهرمان بشی. یواش یواش کم و کم رنگ می‌شی و بعد، یک برگ کاغذ که بنویس، گفتم چی بنویسم؟ گفت بنویس که دیگه غلط اضافی نمی‌کنی تریبون پیدا کردی هرچی دلت خواست نمی‌گی و... نوشتم من پرستو صالحی تا زمانی که در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی کار می‌کنم چیزی مغایر با این نظام نخواهم گفت. امضا و تمام.

۴ سال گذشت تو این ۴ سال از سر لجبازی یه کلیپ واسه یک خواننده‌ای بازی کردم که اتفاقا همه فکر کردند به خاطر کلیپ ممنوع کار شده‌ام. ماه رمضان ۱۳۸۹ دعوت شدیم افطاری آقای احمدی‌نژاد با حضور وزیر ارشاد و... گفتم من که چندان فعالیتی ندارم چرا من؟ به هر حال رفتم با تکه‌هایی از روزنامه‌های سال ۸۴ و نامه‌ای که فقط درد نامه بود نه درخواستی نه خواهشی. و البته باز هم پشت تریبون رفتم چون آقای رییس جمهور فرمودند رسانه‌ای نمی‌شود و هرچه می‌خواهد دل تنگتان بگویید گفتم: من نیامدم حرف بزنم اومدم بگم همکاران خوبم به این جمله اکتفا نکنید، من گفتم و ۴ سال خانه نشین شدم آقای احمدی‌نژاد فرمودند زمانه فرق کرده و شما راحت باشید و باز گفتم آدم یک اشتباه رو دو بار تکرار نمی‌کند. نامه را دادم و آمدم. دو ماه بعد از حراست سازمان صدا سیما که باید بگم زمین تا آسمان با سال هشتاد و چهاری‌ها فرق دارند و بسیار محترمانه برخورد می‌کنند (این چاپلوسی نبود، آدم باید حق و بگه نا‌حق رو هم بگه) تماس گرفتند که نامه‌ای آمده از ریاست جمهوری تا از شما بابت آن ۴ سال دلجویی شود. گفتم نیازی نیست. گفتند حالا بیایید. رفتم، خب جواب ۴ سال از بهترین سال‌های عمر کاری من چیست؟ چطوری می‌شه برش گردوند؟ بازیگر وقتی از بورس افتاد دیگه افتاده، همه یادشون می‌ره که یک زمانی بودی اصلا و پر کار هم بودی... گفتند از طرف نهاد ریاست جمهوری آن وام ۵۰ میلیون تومانی را که قرار است به هنرمندان تعلق بگیرد را انجامش را برای شما تسریع می‌کنیم

گفتم لازم نیست ولی خب ۴ سال کم کاری یا بهتر بگم بیکاری مشکلات مالی به همراه داشت، قبول کردم. نامه وام از نهاد ریاست جمهوری صادر شد و رفت وزارت ارشاد برای تایید و بعد خانومی از ارشاد تماس گرفتند و فرمودند ما برسی کردیم شما فاقد درجه هنری هستید و وام به شما تعلق نمی‌گیرد... چند هنرمند در ایران درجه هنری دارند؟ و آیا آنان که دارند نیازی به وام دارند؟ حالا دوستان خبرنگار این‌ها را می‌نویسید؟ از به زانو در آوردن آدم‌ها حرفی می‌زنید؟ هزار بار خواستم از کشور بروم ولی الگوی من در هنر و ورزش فردین‌ها و حجازی‌ها بوده‌اند که کنار مردم خودشون ایستادند و درد کشیدند... امروز هم می‌مانم، چه باشم در عرصه هنر، چه نباشم اینجا در کنار مردمم هستم تا زنده‌ام و نفس می‌کشم. این قصه مرگ پرستو صالحی بود و داستان همچنان ادامه دارد

جناب آقای سلحشور دوستان شما درهای ایستادگی و شرف و عزت انسانی و صداقت و صراحت را بر روی ما می‌بندند و بعد شما توقع مدینه فاضله دارید؟ مولا علی (ع) فرمودند دیده را ندیده انگارید. شنیده‌هایتان را باور نکنید، دیده‌هایتان را باور کنید. گویا شما ندیده‌ها را دیده می‌انگارید و تابع شنیده‌های خود هستید تا دیده‌ها.

یا حق

 




سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 17:3 ::  نويسنده : پیمان

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !

مرژانو - بدشانسی یعنی این !



 



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 17:1 ::  نويسنده : پیمان


در اندونزی زنی درست در زمان عقد متوجه شد که شوهرش در واقع یک زن است. در طول عقد یک لحظه صدای او مانند صدای زنان شد، همین مسئله باعث شد حضار به او مشکوک شوند. عاقد شروع به پرسیدن سوال کرد و طبق گفته پلیس صدای او نازک شد، درست مثل صدای زنان به طوری که حتی پلیس شگفت زده شد و بعدا اظهار داشت صدای او و چهره اش بسیار مردانه به نظر می رسید. این زن به جرم فریب دادن مردم توسط پلیس محلی دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت.
 
گروه اینترنتی گل یاس



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 16:59 ::  نويسنده : پیمان


هنگامی که جوان واتسون دختر پانزده ساله به مادرش گفت که حامله است ،یک شوک بسیار بزرگ به مادرش دست داد و احساس نا امیدی عمیقی کرد، اما نه به آن علتی که ممکن است شما فکرش را بکنید. وی می گوید: من یک تست بارداری انجام دادم و هنگامی که به طبقه پایین امدم دخترم به من گفت که قصد دارد مطلب مهمی را بامن در میان بگذارد. من به نحوی می دانستم که او در مورد چه چیزی می خواهد با من صحبت کند ولی مایل به شنیدن آن نبودم،خبر بارداری دخترم اخرین خبری بود که بعد از انجام تست بارداریم می خواستم بشنوم. هنگامی که دخترم را به دکتر بردم او 8 هفته داشت و برای من غیر قابل قبول بود که من هنوز باردار نشده ام.
 
گروه اینترنتی گل یاس
 
خوب بله البته یک مادر 40 ساله معمولی نیست. او در 14 سالگی صاحب فرزند شده و رنج سنی انها از ناتاشا 22 ساله تا ایندیانا 24 ساله است. از زمان 3 سال پیش که طلاق گرفته است تا به امروز او یک مادر مجرد است و همه انها را بزرگ کرده و مشکلش زمانی دوبرابر میشود، که جوان تبدیل به یک مادر نوجوان می شود و دو خواهر بزرگترش نیز او را سرزنش می کنند. در کنار ناتاشا شانیز و ماریای 21 ساله، 10 کودک دیگر نیز هستند که در خانه زندگی می کنند. جرجیا 14 ساله،کیتلین 12 ساله،بریتنی 11 ساله،فبرین 10 ساله،چارلی 9 ساله،لیلین 7،نریلی جید 6،آرمانی 5،تلولا3 و ایندیانا دوساله.همه این کودکان ازجان و از یک پدر 46 ساله که راننده کامیون است،هستند.اما در سال 2008 و پس به وجود امدن یک سری اتفاقات تلخ و ناراحت کننده جان به عنوان یک مادر مجرد و یک خانواده کامل زندگیش را اداره می کرد.
 
گروه اینترنتی گل یاس
 
تا هنگامی که او سال گذشته با کریگ یک راننذه کامیون کلاه کج 35 ساله آشنا شد و تنها 3هفته بعد از آشناییشان او متوجه شد که باردار است. ایران ناز، هنگامی که کریگ از موضوع مطلع می شود احساس تعهد می کند و در ماه اکتبر با جان نامزد میکند و در تمام تیتر روزنامه های بریتانیا به عنوان دلیرترین مرد بریتانیا شناخته می شود .اما هنگامی که او زندگی مشترکش را با جان اغاز می کند تبدیل به یک ناپدری خشن و خونخوار می شود. 10 ماه بعد هنگامی که کریگ در ترنسپیرز بود جوان جنین 20 هفته ایی خود را از دست داد و پاسخش برای ازدواج با گریک منفی بود. اما این پایان داستان نبود.جوان درمصاحبه ایی گفت : باید اعتراف کنم که او واقعا این بچه ها را نمی خواست و هنگامی در انظار عمومی با ما ظاهر میشد خجالت می کشید و زمانی که ما بیرون می رفتیم او در یک ماشین جداگانه و پشت سر ما حرکت می کرد.
 
گروه اینترنتی گل یاس
 



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 16:58 ::  نويسنده : پیمان


ستاره زیبا در اقدامی خیر خواهانه به خاطر تحقیق برای درمان سرطان موهای خود را فروخت.

این تصاویر مربوط دختری به نام دبی ابن که 21 ساله است می باشد وی که ستاره زیبایی کشور آلاسکا هست به تازگی عنوان ملکه زیبایی این کشور را از آن خود کرده است.
 
گروه اینترنتی گل یاس
 
این ملکه زیبا در یک اقدام خیرخواهانه موهایش را برای کمک به یک بنیاد خیریه که برروی سرطان کودکان تحقیق می کند فروخت. او توانست از فروش موهایش حدود 4000 دلار درآمد کسب کند و آن را به این بنیاد خیرخواهانه کمک کند. این مسئله باعث شده است وی به محبوبیت زیادی در این منطقه به دست آورد.



سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 16:57 ::  نويسنده : پیمان

تماشا: آلبوم های زیادی در صف انتشار هستند و با شروع سال جدید یکی پس از دیگری در بازار موسیقی کشور منتشر می شوند تا بازار موسیقی بازهم به روزهای شلوغش بازگردد. ولی در این بین برخی هنرمندان نیز به دلایل مختلف، به رغم اخذ تمام مجوزهای لازم، قادر به انتشار آلبوم هایشان در بازار موسیقی کشور نیستند و رفته رفته زمان این توقیف ها در حال رکورد زدن است و در برخی موارد نزدیک به یک سال شده است. در این گزارش سراغ آلبوم برخی از چهره های شاخص بازار موسیقی رفته ایم تا از چند و چون توقیف آنها سر دربیاوریم.

عجیب ترین آلبومی که در همه این سال ها هنوز هم نتوانسته به صورت مجاز در بازار موسیقی کشور منتشر شود آلبوم �سورپراز� محمد علیزاده است. خواننده ای که بارها در تلویزیون و تیتراژ سریال های مختلف حضور داشته و وجهه ای قابل توجه در بین مخاطبان موسیقی دارد. صدرالدین حسین خانی (مدیریت شرکت ایران گام) درباره دلایل توقیف این آلبوم که در ظاهر رکورددار زمان معطلی در بازار موسیقی است اعتقاد دارد:

 


 


�از سال 86 استارت کاری آلبوم محمد علیزاده را زدیم. یعنی برای مجوزش اقدام کردیم و در سال 88 توانستیم تمام مجوزهای آن را اخذ کنیم. در تاریخ 88/9/17 مجوز کتابخانه ملی این آلبوم به شماره �36- و 771/88� را گرفتیم. مجوز نشر را هم قرار بود دو سه روز دیگر به ما بدهند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و پس از 6 ماه به ما گفتند ایشان برخی مشکلات حراستی دارند و به همین دلیل فعلا صلاح نیست آلبومشان وارد بازار شود. این در حالی است که این مشکلات هیچ ربطی به این آلبوم نداشت چون استارت کار در سال 86 بود و در سال 88 کار آن تمام شده بود. یک همکاری با یکی از هنرمندان خارج از کشور باعث همه این گرفتاری ها شده که البته بازهم چون تاریخ این همکاری ربطی به تاریخ سیر اخذ مجوز آلبوم نداشت، کمی دور از عرف و قانون است که این رفتارها درباره این جوان صورت بپذیرد.�

 



جواب بی جواب

 


 


سیروان خسروی هم در لیست سیاه این روزهای بازار پاپ است که نه تنها اجازه انتشار آلبوم ندارد، بلکه نمی تواند کنسرت هم بدهد تا طرفدارانش بیشتر از همیشه دلتنگ او باشند. مشابه اتفاقی که برای علی لهراسبی افتاده است. حسین خانی درباره ماجراهای سیروان هم صحبت های جالبی دارد:

�آلبوم سیروان خسروی هم الان دقیقا دو سال است که بلاتکلیف مانده. 88/1/25 که شعرهایش تحویل دفتر موسیقی شده و مجوزشان گرفته شد. برج 8 هم دوباره برای اخذ مجوز موسیقی ها اقدام کردیم که به یک باره این پرونده در دفتر موسیقی گم شد! بعد از پیگیری های فراوان به ما گفتند که به دلیل برخی تغییر و تحولات این پرونده مفقود شده و باید از اول شما اقدام به اخذ مجوزهای لازم کنید! ما دوباره این سیکل را طی کردیم و در برج 6 سال 90 هم مجوز شعر و موسیقی را توانستیم اخذ کنیم. پرونده برای نظر نهایی به حراست فرستاده شده که تا این لحظه هیچ جوابی از سوی این ارگان به ما داده نشده است. در ماده 12 قوانین شورای امور صنفی، قانونی وجود دارد که اگر جواب نامه ای ظرف 15 روز از سوی ارگانی داده نشود، جواب نامه مثبت تلقی می شود و دوستان حتی به قوانینی که خودشان آن را تصویب کرده اند، نیز احترام نمی گذارند�.

 


این �سون� بی گناه!

 


 


گروه �سون� اجازه برگزاری کنسرت را در تهران و شهرستان دارد ولی انتشار آلبومش همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. تلاش ما برای ارتباط گرفتن با سرپرست این گروه بی نتیجه ماند تا بازهم سراغ شرکت طرف قرارداد این گروه یعنی ایران گام برویم:

�ماجرای گروه �سون� هم برای خود ما هم جالب است چون این گروه بی حاشیه ترین گروه در بین همه ستارهای پاپ هستند که بی هیچ مشکلی کارشان را می کنند. هیچ تذکری تا به حال نداشته اند اما متاسفانه از 90/4/10 که مجوزهای این آلبوم بعد از چند بار گم شدن پرونده، بالاخره اخذ شد. به ما اعلام می کنند که آلبوم در حراست است و حراست نیز هیچ جواب درست و حسابی ای به ما نمی دهد و خودمان هم نمی دانیم چه اتفاقی افتاده. ما به جایی رسیده ایم که من به شخصه دیگر معتقدم هیچ توجیهی دیگر برای سرمایه گذاری در بحث های فرهنگی نیست. بحث نداشتن کپی رایت یک طرف و عدم بازگشت مالی همه و همه دست به دست هم می دهند تا دیگر انگیزه ای برای ماندن و کار فرهنگی کردن نماند. این درحالی است که برخی شرکت ها با خواننده هایی که تخلفات بزرگ حراستی دارند، سه ماهه مجوز می گیرند و آلبوم هایشان وارد بازار موسیقی کشور می شود! بازتر شدن فضا برای همه آرزوی ماست ولی یک نفر به من توضیح دهد خواننده ای که چند ماه در برنامه های شبکه های ماهواره ای شرکت می کند، آلبومش در کمترین زمان ممکن مجوز می گیرد و هیچ مشکلی هم پیش نمی  آید. من بازهم می گویم مخالفتی با بازترشدن فضا ندارم ولی در شرایطی که برای همه این اتفاقات بیفتد. نه برای یک سری خاص!�.

 


آخر و عاقبت؟

حسین خانی در انتهای صحبت هایش اذعان داشت:

�تجربه نشان داده، اگر همین رویه در دستور کار دوستان قرار بگیرد به هر حال این خواننده ها عده ای جوان هستند بالاخره زحمت کشیده اند و هزینه های زیادی هم شده و ما هم همه آنها را تقبل کرده ایم. اگر کار بازهم گره بخورد دیگر صبر آنها هم تمام می شود و کار را روی اینترنت پخش می کنند. همه سرمایه ما هم به باد می رود. همین باعث می شود انگیزه شرکت های فرهنگی و هنری برای تولید آثار هنری تنزل پیدا کند و اوضاع بدتر از اینی شود که می بینید�.




گـوگـوش و هومن خلعتبـری، بعد از گذشت یک دوره نـامزدی
به زودی، با یکدیگر ازدواج مـکننـد !

گوگوش درباره این ازدواج میگوید: من طالب مردی هستم که چشم به ثروتـم نداشته باشد و من را به خاطر ثروت دوست نداشته باشد. خوشبختانه هومن من را به خاطر ثـروت نمیخواهد. من عشق را دوست دارم و همسرم باید تا آخر عمر به این عشق متقابل، لطمه نزند
هومن خلعتبری نیـز، نظر خود در مورد گوگوش را اینگونه بیان کرده است :
گـوگـوش دختـر رویـاهـا، و عشق زندگی من است.

 

 

 



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:53 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:53 ::  نويسنده : پیمان


آزادی لخت گشتن در خیابان نیست......

آزادی راحتی گشت و گذار با دوست پسر و دختر نیست......

آزادی یعنی تو کافر هستی ولی به دین من احترام میگذاری.......!

آزادی یعنی تو مسیحی هستی ولی محرم از دم هیئت ما که گذشتی صدای ضبط را کم میکنی!

آزادی یعنی یکی در خیابان با حجاب بود چادر سرش بود تو تمسخرش نمیکنی!!!!

آزادی یعنی من پیکم را پر میکنم تو نمازت را سر وقت میخوانی......!



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:52 ::  نويسنده : پیمان

اینم سند و مدرکش

.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:52 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : پیمان


24آنلاین: سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی این روزها به دفعات از موضوعی سخن می گوید که برای خوانندگان ابهام دارد. قلعه نویی اخیرا بار دیگر گفته است که مخالفانش یک خواننده پاپ را علیه وی تحریک کرده اند و از او خواسته اند تامصاحبه کند!


این خواننده که از خوانندگان پاپ کشور محسوب می شود حمید عسگری است که استقلالی دو آتشه به حساب می آید و قبل از عید در مصاحبه با یک روزنامه ورزشی علیه قلعه نویی موضع گرفته بود و حالا سرمربی تراکتورسازی بر این نظر است که این خواننده از طرف مخالفانش تحریک شده است.



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : پیمان



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:47 ::  نويسنده : پیمان

دروازه بان اسبق تیم ملی
یکی از بهترین های تاریخ فوتبال ایران به حساب می آید و «عقاب آسیا» و
«دست های مطمئن» از القاب او است. عابدزاده از محبوب ترین چهره های ورزشی
ایران به حساب می آید و هنوز خیلی ها از اخبارمربوط به او را پیگیری
می کنند. با او گفت وگوی خودمانی و عیدانه ای انجام داده ایم که در زیر
می آید.



از ممنوع الخروج شدن شما شروع می کنیم.چطور شد که این اتفاق افتاد؟
من برای تعطیلات عید قرار بود به همراه همسرم به آمریکا بروم تا پسرم امیر را
ببینم.یک سال بود که پسرم را ندیده بودم.پایم را که به فرودگاه گذاشتم
گفتند ممنوع الخروجم.آنها پاسپورتم را ضبط کردند و همسرم به تنهایی مسافرت
کرد.من برگشتم و پیگیری کردم دیدم به خاطر شکایت یک پزشک است.پزشکی که به
خاطر یکی از مصاحبه هایم به دادگاه رفته بود و دادگاه هم رای را به نفع
ایشان اعلام و بنده را به 54 ضربه شلاق محکوم کرده بود.در حالیکه احضاریه
به یک پلاک دیگر رفته بوده واصلا دست من به آن نرسیده .جالب اینجاست که یک
شیر پاک خورده ای به جای من پای این احضاریه ها را امضاء کرده بود و همین
اتفاق باعث شد تا قاضی حکم بدهد و من را محکوم کند.سوال من اینجاست که اگر
یک آدم غیر ورزشی هم باشد این اتفاق برایش می افتد؟بحث شکایت یک طرف است
اما اینکه این اتفاق بدون اطلاع من افتاده و دادگاه رای می دهد عجیب است.من
پایم را پیش این آقای دکتر عمل کردم و چند سال بعد رفتم پیش دکترهای
آلمانی.آنها به من گفتند چطوری پایت را عمل کرده؟ اگر در آلمان بود نمن
باید برای کوتاه شدن پایم طلبکار می شدم. هنوز هم معتقدم پایم را بد جوری
عمل کرده که مجبور شدم چند بار دیگر آن را عمل کنم. حالا که کار به اینجا
کشیده مدارک عملش را بعد از نزدیک 20 سال می برم به نظام پزشکی و من هم
شکایت می کنم. عید من خراب شد.به خاطر احضاریه هایی که نرسیده باید اینجا
در خانه تنها باشم.



پس عید را کلا در تهران گذراندید؟
بله تهران،در مغازه ام بودم. خیابان شریعتی نرسیده به تجریش فست فود عابدزاده 22.
این جریان 22 چی هست؟


فعلا نمی گویم.
یعنی مسافرت نرفتید؟ معمولا ایام عید یا دوبی هستی یا شمال.
نه تهران هستم به خاطر مغازه. البته شاید دو، سه روزی بروم شمال ولی خرج زندگی سنگین شده. باید مغازه باشم. کاسبی خرابه آقا.
از پسرت امیر چه خبر؟
داره بازی می کنه تو لس آنجلس بلوز آمریکا. خدا را شکر خیلی پیشرفت کرده. چند
وقت پیش هم جلوی تیم ملی مکزیک بازی داشتند. امیر نیمه اول بازی کرد و گلی
نخورد ولی نیمه دوم یک گلر دیگر بازی کرد که در نهایت یک گل خوردند و یک بر
صفر باختند. مربی از امیر خیلی راضی هست. خوشحالم ازا ینکه پسرم با 18 سال
سن در یک تیم بزرگسال آمریکایی فیکس بازی می کند و جلوی تیم مکزیک یک نیمه
گل نخورده.

امیر در لس آنجلس بلوز می ماند؟
آره. فعلا اونجا هست تا در آینده ببینیم چه پیش می آید.
مسابقات لیگ کی شروع می شود؟
یک ماه و نیم دیگه. اونجا زمان مسابقات مثل ایران نیست. نحوه انتخاب بازیکنان
هم متفاوت است. مثل ایران نیست که با بازیکن قرارداد ببندند و بعد از او
استفاده کنند، بلکه اول در تمرینات بازیکن را می بینند و بعد اگر مربی ok
شد قرارداد می بندند. مربی تیم لس آنجلس بلوز یک فردی هست به نام چارلی که
خیلی به امیر اهمیت می دهد. رئیس باشگاه هم یک ایرانی است به نام آقای
منصوری که خیلی به امیر لطف داشته. خیالم از همه بابت راحت است.

صحبت از این بود که امیر به تیم های اسپانیایی برود. چی شد؟!
یک قول هایی داده اند. جریان این است که آقای منصوری و یکی از دوستانش
ارتباط نزدیکی با باشگاه رئال دارند و گفته اند با توجه به اینکه امیر فقط
18 سال سن دارد، می شود او را به یک تیم اسپانیایی برد. آنها در حال رایزنی
هستند. فعلا در همین حد هست. نه بیشتر و نه کمتر.

دلتنگی نمی کند؟!
الان من یک سال است امیر را ندیده ام. همسرم هم همینطور. ماشاءاله امیر مردی
شده برای خودش، بچه که نیست. از کلاس راهنمایی فرستادمش انگلیس. آنجا هم
درس می خواند و هم فوتبال بازی می کرد. پنج ماه در مدرسه فوتبال تاتنهام
بود. دو هفته با منچستر تمرین کرد و حالا هم که یک سال است رفته آمریکا و
در تیم بزرگسالان لس آنجلس بلوز بازی می کند.

دانشگاه چی؟!
اگر امیر در دانشگاه درس بخواند طبق قوانین آمریکا مجبور است در تیم دانشگاه
بازی کند. یک مدتی در دانشگاه درس خواند و حالا باید یک سال بگذرد و بعد از
یک سال می تواند به دانشگاه برود و در یک تیم دیگر بازی کند.

احتمال دارد امیر روزی به ایران برگردد ؟
راستش به خاطر اتفاقات و بلاهایی که سر خودم آوردند دوست نداشتم اصلا در ایران
بازی کند. پیش خودم فکر کردم با من که سال ها در تیم ملی بازی کردم و
کاپیتان تیم ملی بودم چه کردند که بخواهند با امیر بکنند اما حالا نظرم عوض
شده و اگر در آینده شرایط مهیا باشد، احتمال دارد که امیر بیاید و در لیگ
برتر ایران بازی کند. البته الان خیلی خوب است که در ایران نیست چون هم
درسش را می خواند و هم اینکه در محیط فوتبال ایران نیست وگرنه پسرم چون پسر
عابدزاده است اگر در ایران باشد، روزنامه ها و حاشیه ها رهایش نمی کنند و
نمی گذارند از نظر روحی- روانی آرامش داشته باشد و پیشرفت کند. شما ببینید
این چه فوتبالی است که همه اش باندبازی است. نمونه اش فدراسیون فوتبال که
رفته یک آدمی که مجری رادیو و بعد هم تلویزیون بوده را آورده و کرده سرمربی
تیم ملی جوانان این مملکت. بعد هم می گویند طرف مدرک مربیگری A دارد. این
دلیل خوبی است برای انتخاب سرمربی تیم ملی جوانان کشوری مثل ایران که جزو
مدعیان فوتبال آسیاست؟! چرا نمی گویند که سابقه مربیگری اش قبلا چه بوده؟
ما این همه مربی کارکشته و سرشناس داریم که خیلی از آنها بیرون گود
نشسته اند، آنوقت یک مجری می شود سرمربی تیم ملی. فاتحه این فوتبال را
باید خواند با این باندبازی ها. بعد آدم متوجه می شود که طرف از اینور و
آن ور سفارش شده و یک جورهایی به فدراسیون فوتبال تحمیلش کرده اند. انگار
نه انگار، کک کسی هم نمی گزد. در این فوتبال را باید گل گرفت با این
اتفاقات.

این آکادمی فوتبال احمدرضا عابدزاده واقعا آکادمی است یا یکی مثل مدارس فوتبال های ایران؟
نه واقعا آکادمیک و اصولی کار می کنم. تازه دو، سه ماه است که فعال کرده آم.
چون ترم زمستان راه اندازی کردیم و نوجوانان و نونهالان درگیر درس هستند،
زیاد شلوغ نشد. البته من هم برای ثبت نام کلی شرایط می گذارم. اول تست
می گیرم. اگر طرف استعداد دروازه بانی داشت، قبول می کنم که در آکادمی کار
کند وگرنه می گویم بهتر است بروی یک رشته ورزشی دیگر. نمی خواهم پول الکی
از مردم بگیرم و بعد هم تو دلم به آنها بخندم. وجدانم ناراحت می شود از
اینجور کارها. تو همین زمستان بالغ بر دویست نفر تماس گرفتند برای ثبت نام.
از نزدیک 50 نفر تست گرفتم اما فقط چهار گلر را قبول کردم که بیایند کار
کنند. ان شاء اله برای بهار و تابستان بتوانیم یک کار درست و حسابی و اصولی
انجام دهیم.

هنوز هم خودت هر روز تمرین می کنی؟


روز یدو ساعت و نیم. به جز جمعه ها. البته جمعه ها هم چون سالن بدنسازی تعطیل است، نمی روم.
روزی دو ساعت و نیم زیاد نیست؟ مگر برای قهرمانی تمرین می کنی؟


عادت کرده ام. یک عمر است که دارم روزی دو، سه ساعت تمرین می کنم. از وقتی
فوتبال را کنار گذاشته ام، این تمرینات اصلا و ابدا قطع نشده. می روم
تردمیل و دوچرخه می زنم و بعد هم تمرین با وزنه. البته چون زانویم اذیتم
می کند، تمرینات با وزنه من یکسری تمرینات خاص است.

چند بار زانویت را جراحی کرده اند؟
سه بار زانوی چپ، دو بار زانوی راست. شاید در آینده مجبور شوم کشکک زانوی چپم را عوض کنم.
یعنی کشکک مصنوعی بگذارید. جدا؟!
دکترها می گویند احتمال دارد در آینده مجبور به این کار شوند اما من زیر بار نمی روم.
آخر چه؟!
با تمرین درست می شود. حرفی که آنها می زنند یک احتما



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 21:42 ::  نويسنده : پیمان

این خانم 28 ساله ساکن لندن روز عروسی اش تصمیم گرفت مسافت تا کلیسا را با اتوبوس طی کند و همه مسافران این اتوبوس را شوکه کرد. در حالیکه همه عروسها دوست دارند با کالاسکه های سفید به کلیسا رفته و لحظه های رومانتیکی خلق کنند " جنی کلوکو" این فاصله را با وسیله نقلیه عمومی طی کرد.
او به همراه دو ساقدوشش سوار بر اتوبوس در میان بهت و حیرت مسافران حاضر به کلیسا رفت . این دختر خانم خوش ذوق میگوید: دوست داشتم در روز عروسی ام کار متفاوتی انجام دهم. در اوکراین رسم بر این است که عروس مسافتی را پیاده طی کند تا کسانی که به مراسم دعوت نشده اند هم بتوانند او را ببینند. با الهام از این مسئله من تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. او اضافه میکند جالب است که حتی یک نفر هم صندلی اش را به این عروس خانم تعارف نکرده است و او مجبور شده است همه راه را بایستد.


این در حالی است که در اخبار 20:30 دلیل کار عروسو بی پولی و وضع بعد اقتصاد بیان کرد

واقعا چقدر اخبار های ایران دروغ میگن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 16:59 ::  نويسنده : پیمان


تونى یعقوب طراح لباس لبنانى براى احلام خواننده ى معروف عرب که یکى از سه داور مسابقات "اراب آیدل" یا "محبوب عرب" بود، پیراهنى دوخت که ارزش آن 7 برابر ارزش لباس عروسى شاهزاده کیت میدلتون بوده است!
این خواننده که نام کاملش احلام على الشامسى است. در حال حاضر یکى از ثروتمند ترین خوانندگان خاورمیانه و جهان عرب به شمار مى آید. پدر او اماراتى و مادرش بحرینى است.
لباس ویژه اى که احلام در آخرین مراسم از سرى برنامه هاى "اراب آیدل" پوشیده بود، بر تن این خواننده خوش درخشید. این لباس که 7 برابر لباس عروس دربار بریتانیا (همسر شاهزاده ویلیام نوه ى ملکه) قیمت داشته است، 1 میلیون و 300 هزار ریال قطرى (معادل 360 هزار دلار امریکا) خرج برداشت.
تونى یعقوب طراح بین المللى لباس گفته بود که احلام یک سرى الماس دارد که مى خواهد در لباس آخرین شب برنامه "محبوب عرب" یا "اراب آیدل" بکار برد و بپوشد.



این طراح مى گوید پارچه ى استفاده شده همرنگ الماسها است و از نوع "جاکوب شلفرت" مى باشد که ساخت سوئیس است. ضمناً کاشت الماسها بر لباس با لیزر صورت گرفته است.
طبق اخبار منتشره بیش از 40 قیراط الماس خالص و صاف و انواع دیگرى از جواهرات گرانقیمت در تهیه ى این لباس بکار رفته است.
اظهار نظرهاى پرتنوعى که در وبگاههاى اجتماعى در این زمینه منتشر شده است، نشان مى دهد که این لباس کمتر از خود برنامه ى "اراب آیدل" خبرساز و بحث برانگیز نبوده است.



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 16:57 ::  نويسنده : پیمان

دختر 10 ساله كلمبیایی كه با بدنیا آوردن یك نوزاد دختر سالم در زمره جوانترین مادران جهان قرار گرفته موجب برانگیختن خشم هموطنان خود شده است.
این مادر كم سن و سال یكی از دختران قبیله بومی شمالی «وایو» در شبه جزیره «لاگوآجیرا» است.


چهره دختر بخاطر مسائل امنیتی هرگز منتشر نشد
این اولین باری است كه یك دختر كم سن پیش از رسیدن به سن نوجوانی از شهر مانائور برای بارداری خود به پزشك مراجعه می‌كند. شنیدن خبر بارداری این مادر نوجوان مردم شهر را عصبانی كرده است.
این دختر كلمبیایی به دلیل درد بسیار شدید به پزشك مراجعه كرد و پزشكان تصمیم گرفتند فورا او را تحت عمل سزارین قرار دهند.


محل زندگی خانواده دختر

اگرچه پلیس كلمبیا می‌تواند پدر این نوزاد را برای پایین بودن سن مادر بچه تحت پیگیرد قرار دهد اما قانون اساسی این كشور تا حدودی برای قبیله «وایو» خود مختاری قائل می‌شود.

گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ




مرد موبلند  و چشم و ابرو مشكی در میان خیابان‌های لس‌آنجلس راه می‌رود و در میان مردم عادی كارهایی می‌كند كه هر كسی، حتی بدبین‌ترین آدم‌ها هم با شگفتی تحسینش می‌كنند؛ نام هنری‌اش «كریس آنجل» است. در میان مردم ایران او حالا جای شعبده‌باز مشهور دیگری به نام «دیوید كاپرفیلد» را گرفته است. شاید دلیل علاقه مردم ایران به این شعبده‌بازی‌ها آن باشد كه در كشور ما شعبده بازی امر مرسوم نیست و هنر شعبده‌بازی در حد تبدیل میله به یك شاخه گل مصنوعی و درآوردن كبوتر از كلاه باقی مانده است.
اگر شما هم مانند بسیاری دیگر فكر می‌كنید این كارها واقعیت دارد و از این نظر فردی توانا در میان ایرانی‌ها نیست كمی در اشتباه هستید؛ اشتباهی كه ما هم پیش از آشنایی با «علی فروتن» آن را مرتكب شده‌ بودیم؛ یكی از كسانی كه این استعداد ایرانی را به ما معرفی كرده بود، برای توضیح سطح توانایی‌هایش، او را «كریس آنجل ایران» معرفی كرده بود اما پس از ملاقات چند ساعته چند نفر از هیئت تحریریه ماهنامه تپش با این جوان موفق، همگی اتفاق نظر داشتند كه او دارای توانایی‌هایی او بیشتر از فردی مانند كریس آنجل است؛ همان‌طور كه او خودش دوست ندارد با این شعبده‌باز مقایسه شود و خود را اینگونه معرفی می‌كند؛ «علی فروتن از ایران».

شعبده‌بازهای خارجی خریدار طرح‌های علی
این‌كه جوانی 20 ساله برخلاف بسیاری از شعبده‌بازان دیگر، تردستی‌هایش را خود طراحی می‌كند، ناشی از توانایی بسیار زیاد او در این عرصه است. حسین كشاورز كه برنامه و فعالیت‌های علی فروتن را مدیریت می‌كند، می‌گوید: «ما از همین جا اعلام می‌كنیم در كشورمان ضعف بسیار زیادی در حوزه طراحی تردستی‌ها داریم اما علی آنقدر كارش را خوب و حرفه‌ای پیش برده است كه یكی از بهترین شعبده‌بازهای ایرانی كه در كشور تركیه فعالیت می‌كند و مدت‌هاست از ایران رفته‌است، مشتری اصلی یكی از حركت‌های علی فروتن است اما ما قصد فروشش را نداریم.» مجموع حرف‌های كشاورز بر این تاكید دارد كه زمینه مناسبی برای رشد شعبده‌باز مستعد ایرانی مانند امكانات و وسایل یا افراد متخصص در داخل كشور فراهم نیست، به همین دلیل شعبده‌بازی در كشور ما محدود به مراسم ادارات برای كارمندان‌شان است.  حسین كشاورز در مورد تمرین‌های علی فروتن می‌گوید، او چند سالی است كه روزانه حداقل 10 ساعت تمرین می‌كند تا بتواند تردستی‌های ذهنی خود را انجام دهد. در این میان علی فروتن چند حركت را از شاخه‌های دیگر از قبیل بازی با كارت را انجام می‌دهد كه انجام آن به هیچ‌وجه برای او كار سختی به‌نظر نمی‌رسد. مانند بسیاری دیگر، كاركنان ماهنامه تپش هم سوالاتی در مورد حركت‌های مشهور افرادی مانند دیوید كاپرفیلد و كریس آنجل از علی فروتن می‌پرسند. او پس از این‌كه به چند تایی از آن‌ها پاسخ می‌دهد، می‌گوید: «عبارتی در میان شعبده‌بازان گفته می‌شود كه مضمون آن این است كه هر قدر حركتی كه راز آن توسط شعبده‌بازی فاش شود، بزرگ‌تر باشد، نشان‌دهنده كوچك‌تر بودن شخصیت آن فرد است.»


اثبات قدرت ذهن
اولین برخورد ما با علی فروتن ناشی از دیرباوری ما نسبت به قدرت فردی است كه ادعا می‌شد به اندازه كریس آنجل توانایی دارد. او هم انگار به سرعت فكر ما را خوانده باشد، روی تكه‌ای كوچك كاغذ چیزی می‌نویسد و به عكاس گروه می‌گوید آن را در جیبش بگذارد، سپس روی میز تحریر وسایل مختلفی می‌چیند و از او می‌خواهد یكی از آن‌ها را انتخاب كند. سكوت برقرار می‌شود. همكار ما گوشی موبایل را انتخاب می‌كند. علی فروتن از او چند بار می‌پرسد مطمئن است و او هم با تحكم پاسخ مثبت می‌دهد. شعبده‌باز جوان از همكارمان می‌خواهد تا از جیبش تكه كاغذی كه دقیقه‌ای قبل علی فروتن به او داده بود را در بیاورد و كلمه روی آن را بخواند؛ روی آن نوشته است: «گوشی موبایل».


بدون امكانات اما بهترین
برای كسانی كه كم‌وبیش از حقه‌های مرسوم شعبده‌بازی آگاهی دارند، حركات مشهور شعبده‌بازان و‌ تردستان مایه تعجب‌شان نخواهد شد اما كار ساده‌ای نیست در یك روز سرد زمستانی و در آپارتمانی كوچك در محاصره آلودگی صوتی اطراف پل سیدخندان برای همیشه دیدگاه‌تان در مورد سطح توانایی شعبده‌بازان ایرانی تغییر كند. جوانی ایرانی به نام «علی فروتن» یك‌بار دیگر به شما یادآوری می‌كند در ایران هیچ‌چیز نباید باعث شگفتی دائمی شما شود و همه‌چیز امكان‌پذیر است؛ مانند این‌كه بپذیرید كسی هست كه سطح توانایی‌اش بیشتر از كسی مانند كریس آنجل است. با این‌كه از نظر وسایل كار و تیم حرفه‌ای كه در كنار هر كدام هست، با یكدیگر قابل مقایسه نیستند. در واقع افرادی مانند كریس آنجل بیشتر مجری كارهایی هستند كه تیم طراحان شعبده‌بازی كه همراه‌شان هستند، طراحی می‌كنند. ولی «علی فروتن» به تنهایی و بدون هیچ دستیاری تمام كارهایی كه انجام می‌دهد را خود طراحی و اجرا می‌كند. البته او تنهای تنها نیست و در كنار خود حسین كشاورز كه از دوستانش است و در نقش مدیر برنامه‌های علی فروتن فعالیت می‌كند را دارد. قرار این دیدار را هم آقای كشاورز در دفتر كار خود در خیابان سهروردی می‌گذارد؛ دفتری كه بارها افراد مختلف شانس این را داشته‌اند شاهد هنرنمایی یكی از بهترین‌های شعبده‌بازهای خاورمیانه باشند.

گول شعبده‌بازها را نخورید
او در مورد كلك‌های مشهور شعبده‌بازها در برنامه‌های صحنه‌ای یا استیج‌ها می‌گوید: «بسیاری از شعبده‌بازها دستیارانی در سالن دارند و معمولا دستیاران خود را كه مانند افراد عادی دست خود را بلند كرده‌اند روی صحنه فرا می‌خوانند اما من كه هیچ دستیاری ندارم، معمولا چند توپ را به میان جمعیت می‌اندازم و هركس توپ را به دست بیاورد روی صحنه دعوت می‌كنم تا هرگونه شائبه از بین برود.»

بدون استاد، بدون آموزش
 شعبده‌بازی جزو تخصص‌هایی است كه به سال‌ها تجربه‌اندوزی نیاز دارد. هنگامی كه «علی فروتن» تنها گوشه‌ای از توانایی خود را در همان چند دقیقه اول نشان می‌دهد، باورش سخت می‌شود كه او تنها 20 سال دارد، زیرا برای رسیدن به چنین حدی از توانایی سال‌ها تمرین لازم است اما علی فروتن این تجربه‌اندوزی را از زمانی كه تنها 12 سال داشته، آغاز كرده است. او از كلاس اول راهنمایی بدون بهره گرفتن از استاد، تمرینات خودش را آغاز كرده است: «تمام كسانی كه در این رشته توانستند به نقطه خوبی برسند زیرنظر یك استاد فعالیت كردند اما من از زمانی كه تنها 10 سال داشتم، شروع كردم به تمرین تردستی‌های كوچك؛ آن‌هایی كه همه در جمع‌های كوچك خانوادگی انجام می‌دهند. اما از 12سالگی با استفاده از DVDهای آموزشی و سایت‌های موجود در اینترنت شروع به تمرین كردم. البته از متون زبان انگلیسی استفاده كردم كه مخصوص آموزش شعبده بازی است.» او با تاكید بر این‌كه بیشتر آنچه شعبده‌بازهای ایرانی انجام می‌دهند 10 سال از شعبده‌بازهای جهان عقب‌تر است، می‌گوید: «در همان 4-3 سال اول توانستم خودم را به سطح متوسط شعبده‌بازهای باسابقه برسانم. به شكلی كه وقتی در سال اول دبیرستان به هر مراسمی می‌رفتم كه شعبده بازهای ایرانی در آن برنامه اجرا می‌كردند ممكن نبود من تمام اجراهای آن‌ها را بلد نباشم.»


تمرین شكستن ركورد گینس
این شعبده‌باز جوان كه در 20 سالگی به مرحله‌ای از توانایی رسیده است قصد دارد ركورد جهانی راه رفتن بر بطری شیشه‌ای شكسته را در كتاب ركوردهای گینس به نام خود ثبت كند. او تاكید می‌كند، توانایی این را دارد مدت زمان بیشتر و مسافت طولانی‌تری نسبت به مرتاض‌های هندی روی آتش راه برود و این ركورد را هم به نام كشور ایران بشكند. او دلیل این توانایی خود را تمرین بسیار در شاخه منتال «mental» از زیرشاخه‌های اصلی هنر شعبده‌بازی می‌داند. در این شاخه از فعالیت‌های تردستی كه از همه نمونه‌های دیگر مانند صحنه‌سازی‌، فعالیت روی استیج و... سخت‌تر است تنها به قدرت «ذهن» شعبده‌باز مربوط است؛ این شاخه از هنر شعبده‌بازی كه افراد مشهوری مانند كاپرفیلد و كریس‌آنجل تخصص‌شان آن است. علی فروتن می‌گوید: «وقتی افراد جامعه ما عبارت شعبده‌بازی را می‌شنوند به سرعت فردی را تصور می‌كنند كه فراك پوشیده و از كلاه سیلندری‌اش كبوتر یا خرگوش در می‌آورد. شاید دلیل این مسئله عقب‌ماندگی شعبده‌بازهای ایرانی از همتایان خارجی‌شان باشد.» فروتن دلیل دیگری برای بهتر شدن داشته است: «دلیل دیگر من برای حركت در این سمت، سختی خبره شدن در بحث mental است. من به‌دلیل این‌كه ‌دیدم مردم ما تا چه اندازه از كارهای دیوید كاپرفیلد و كریس آنجل خوش‌شان می‌آید، سال‌ها تمرین كردم تا در همان زمینه خبره شوم و حالا پس از سال‌ها ادعا می‌كنم اگر قدرتم بیشتر از امثال كریس آنجل نباشد، كمتر نیست.»
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوانpeiman-a16 و آدرس peiman-a16.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->